مادر مادر است
سلام دوستای خوبم دوستای نی نی سایت
از یاس و دوستای خوبم ممنونم که بلاخره تونستم وبلاگ درست کنم.. الهی به مراد دلتون برسید مادرای دیروز و امروز
دلم میخواست اول از همه از کتاب داستان، کودکیم که ١٢ سالم بودکه کتاب داستان رو برام مادرم خرید مادر، مادر است با خوندن کتاب گریم گرفت چون دلم بحال مادر تو غصه خیلی سوخت چندین بار خوندم کتاب رو چندین سال داشتم و هر بار کتاب رو میخواستم بخونم مامانم میخندید و از اینکه من از کتاب داستانم خوشم اومده خوشحال بود
موضوع کتاب داستان راجع به بچه سنجاقی بود که آدمها گرفته بودن و بچه غذای قفس رو نمیخورد و مادرش براش قایمکی غذا میاورد تا اینکه وقتی آدمها تصویر مادر از بیرون قفس و بچه سنجاق داخل قفس رو دیدن دلشون سوخت و بچه سنجاق رو آزاد کردن و بچه سنجاق و مادر یکدیگر رو به آغوش گرفتن و ....
مادرم بخاطر کتاب قشنگی که بهم تو بچگیم دادی ازت ممنونم بخاطر اینکه از اون سن حس مادرانه قشنگت رو به من دادی تا بفهمم زندگی نعمتهای قشنگی داره و باید برای رسیدن به اونا تلاش کرد.
دوستت دارم مادرمدوستت دارم و بهت قول میدم مثل تو مادر خوبی برای بچم باشم
مادر ای والا ترین رویای عشق مادر ای دلواپس فردای عشق