مــــــــــــــــــادر، مادراست

می میرم برات

میمیرم برات ، میمیرم برات نمی دونستی میمیرم بی تو بدون چشات رفتی از برم نمی دونستی که دلم بسته به ساز صدات آرزومه که میدونستی که من میمیرم برات میمیرم برات ، میمیرم عاشقم هنوز ،عاشقم هنوز نمی خواستی که بمونی و بسوزی به ساز دلم گفتی من میرم تو می خواستی بری تا فرداها ، گل خوشگلم برو راهی نیست تا فردا ها از آب و گٍلم. ازآب و گٍلم، گل خوشگلم سفرت بخیر ، اگه میری از اینجا تک و تنها ،تا یه شهر دور تا یه شهر دور برو که رفتن بدون ما می رسه به یه دنیا نور برو که رفتن بدون ما می رسه به یه دنیا نور به یه دنیا نور میمیرم برات سفرت بخیر برو گر شکستی ز من می تونی دوباره بساز دوباره بساز از دلی شکسته، ناامید و خسته ، تو باز غرور از دلی شکسته، ناا...
10 مرداد 1391

این عکس منو خیلی تکون داد ...

به افتخار همه مادرا که بخاطر بچه هاشون سلامتیشونو به خطر میندازن و اندامشونو بهم میریزن و از خیلی چیزا میگذرن ... برای آرامش هرچه بیشتر روح مادرانی که در بین ما نیستن ... و برای سلامتی مادرای مریضی که تو بستر بیماری هم هستن ... و برای طول عمر مادرانی که کنار ما هستن ... دعا کنیم ...
8 مرداد 1391

خبر خوبم کوش ای خدااااااااااااااااااااا

خدایا قرار بود امروز من خبر خوبم رو ازت بگیرم  منتظرم  تو رو خدا  نا امیدم نکن قسمت میدم به بنده های پاکت که نزار چشمام دوباره بباره فکر نمیکنم برای تو سخت باشه بخوای منو خوشحال کنی پس نشون بده هنوزم خدای منی و با منی خدایا منو خوشحال کن خوشحال با یه خبر خوب ...
7 مرداد 1391

لیندا جــــان تولدت مبارک

روز تولدت شد و نيستم اما كنار تو كاشكي مي شد كه جونمو هديه بدم براي تو درسته ما نميتونيم اين روز و پيش هم باشيم بيا بهش تو رويامون رنگ حقيقت بپاشيم ميخوام برات تو روياهام جشن تولد بگيرم از لحظه لحظه هاي جشن تو خيالم عكس بگيرم من باشم و تو باشي و فرشته هاي آسمون چراغوني جشنمون، ستاره هاي كهكشون به جاي شمع ميخوام برات غمهات و آتيش بزنم هر چي غم و غصه داري يك شبه آتيش بزنم تو غمهات و فوت بكني منم ستاره بيارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بكارم كهكشونو ستاره هاش درياو موج و ماهياش بيابونا و بركه هاش بارون و قطره قطره هاش ...
4 مرداد 1391

من میتونم

  خدایا ٨ تیر در مشهد فال گرفتم گفتن ٢٨ روز دیگه خبر خوب بهم میدی گفت برو امام رضا حاجتت رو داده تو این مدت همش منتظرم ببینم چه خبر خوبی بهم میدی فردا تولدمه تو میتونی همونطور که خواستی و روز تولدم و عقدم رو یکی کردی ازت ممنونم و همیشه شاکرت هستم ممنونم که اجازه دادی زندگی کنم و به همه ثابت کنم میتونم میتونم بازم کمکم کن کمک کن تا ثابت کنم میتونم به ارزوهام با سعیدم برسیم کمک کن تا خونه ایی که با هم ساختیم بهتر و بهتر بشه کمک کن امیدمون رو از دست ندیم و برای خواسته هامون تلاش کنیم .. ازت خواهش میکنم ما رو فراموش نکن و قسمت میدم به خودت و بنده های پاکت فاطمه زهرا که همیشه منو به تمام حاجتام رسونده و همینطور به امام رضا که هیچ...
3 مرداد 1391

دوستتون دارم دوستای مجازی من

دیواری که میگه دوستت دارم در يكي از محله‌هاي مركزي شهر پاريس، ديواري وسيع جا خوش كرده است كه سراميك‌هايي لاجوردي تنش را پوشانده‌اند و  روي آن با 300 زبان زنده دنيا بيش از هزار بار به رنگي سپيد نوشته شده است: «دوستت دارم». سهم ما ايراني‌ها هم، دو تا از آن دوستت دارم‌هاست كه يكي از آنها بالاي ديوار قرار گرفته است و ديگري تقريبا در مركزش. دوستت دارم‌هاي ايراني جاي خوبي قرار گرفته‌اند و چشم هر گردشگري دست‌كم يك بار آنها را مي‌بيند،       و حالا دیواری که من در قلبم ساختم دوستای مجازی و خوبم از اینکه سنگ...
2 مرداد 1391

دوم مردادم رسید

کامیون حمل زباله روزی من با تاکسی عازم فرودگاه بودم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از محل پارک خود بیرون پرید. رانندة تاکسی من محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتری از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان بيرون آورد و شروع کرد به فریاد زدن به طرف ما. راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد. با تعجب از او پرسیدم: ((چرا شما اين رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من آموخت که هرگز فراموش نکرده و برايتان...
2 مرداد 1391