مــــــــــــــــــادر، مادراست

نقاش باش

چه رسم جالبی است، محبتت را میگذارند پای احتیاجت، صداقتت را میگذارند پای سادگیت، سکوتت را میگذارند پای نفهمیت، نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت، ... ... و وفاداریت را پای بی کسیت، و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج....!!!   نقــاش بـاشـی! چـقــدر می گیـری بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟ بـعـــد بـرای دیــوار اتاق دلـــم یــــک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمــــده باشد ... راستـــــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــــــده می خـــواهـــم نــرخ ِ خـنـــــده که گـــــران نیســــت؟ کاش اون لحظه ای که یکی ازت می پرسه " حالت چطوره ؟ " و تو جواب میدی " خوبم! " کسی باشه که محکم ب...
1 مرداد 1391

کالسکه مدرن

بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن   ...
31 تير 1391

بدون عنوان

برای نبودن که . . . همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی میتوانی همین جا پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم قصه می نویسم و گـــــــــــاهی دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود شازده کوچولو می گفت : گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود اما ماندنی بود . این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود .... تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده کاش دنیا می مُرد دلم نیامد بگویم آدم ها! آنوقت هیچکس سراغی از ما نمی گرفت من لَم می دادم به خیالی که خیال نبود و تو تکیه می دادی به من و مُدام شعر می خواندی شعر شعر شعر .. عمری بیهوده نمی گذشت ! آدما تا وقتي کوچيک...
31 تير 1391

من و تنهایی

هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان..! "خــُسـرو" و "شیـــرین" ..."لیـلی" و "مـَجنــون" .. "رامیـن" و "ویـس" .... "پیــرمــَرد" و "پیرزَن" .. "تــو" و "اون" ... "مــَن" و "تــَنهـآیی" !! آدم هایی که تو دنیای مجازی دورشون شلوغه ، خیلی تـــــــنــــــــها ترن ! ...
31 تير 1391

به سلامتی همه مادرای دنیــــــــــــــــا

هميشه سكوتم به معــــناي پيـــروزي تو نيست ... گاهي سكــــوت میکنم كه بفهمي چه بي صـــــدا باختـــي ... شازده کوچولو می گفت : گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود اما ماندنی بود . این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود .... همه ی یهویی ها خوبن !! یهویی بغل کردن یهویی بوسیدن یهویی دیدن یهویی سوپرایز شدن یهویی بیرون رفتن یهویی دوست شدن یهوویی عاشق شدن برای نبودن که . . . همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی میتوانی همین جا پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم قصه می نویسم و گـــــــــــاهی دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود تمام خیابانها را ، با یادتـــــــ...
17 تير 1391